رسیدی و پر از شادی و شوری
آهای چارشنبه سوری !
شنیدم با جوانان جفت و جوری
آهای چارشنبه سوری !
شده فرهاد با فرزاد و هوشنگ
برای شب هماهنگ
پیامک می زند پوران به پوری
آهای چارشنبه سوری !
پس از سالی چتیدن یا پیامک
خوشا مهسا و بابک !
مزه دارد ملاقات حضوری !
آهای چارشنبه سوری !
جوانان با مدلهای فرنگی
پی خوش آب و رنگی
تماماً ناز و گوگوری مگوری
آهای چارشنبه سوری !
نمایشگاه انواع مدلها
طراوت بخش دلها
صفا بخش اُناثی و ذکوری
آهای چارشنبه سوری !
بساط « سرخی تو ، زردی من »
سر هر کوی و برزن
تو هم چون مردمان غرق سروری
آهای چارشنبه سوری !
مش اصغر توی چادر دیدنی شد
پی قاشق زنی شد
که باشد استتار اینجا ضروری!
آهای چارشنبه سوری !
چراغ قرمز و ده حاجی فیروز
سیه روی و سیه روز
بگیرند از جماعت پول زوری
آهای چارشنبه سوری !
یکی از جیغ و داد اهل کوچه
کند دندان قروچه
بگوید: داد از این حد بی شعوری !
آهای چارشنبه سوری !
بر اعصابش زند یکریز تقّه
هیاهوی ترقّه
ندارد بیش از این تاب صبوری
آهای چارشنبه سوری !
به فحش و لعن بر آباء و اجداد
مزاحم را کند یاد
شب آمرزش اهل قبوری !
آهای چارشنبه سوری !
مقصر من نمی گویم تو هستی
ولی از بمب دستی
چه چشمانی که شد محکوم کوری
آهای چارشنبه سوری !
نمی دانم بهشتی یا جهنم
که کارت گشته درهم
از این دیو و دد و غلمان و حوری
آهای چارشنبه سوری !
کنند آزارها با نام سرکار
گروهی مردم آزار
که دورند از ادب صد سال نوری
آهای چارشنبه سوری !
امید است اینکه با شادی معقول
همه خوشحال و شنگول
کنیم از شیوهی این عده دوری
آهای چارشنبه سوری !
:: موضوعات مرتبط:
شعر چهارشنبه سوری ,
,
:: برچسبها:
شعر چهارشنبه سوری ,
:: بازدید از این مطلب : 3611
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0